اسلام بی خاصیت!
اسلام بی خاصیت!
مخالفان حجاب و حدوداسلامی، اسلام بی خاصیت را میخواهند!
تعبیر لطیفی دارد امیرالمؤمنین علی علیه السلام، آینده اسلام و مسلمین را ذکر میفرماید: « و لبس الاسلام لبس الفرو مقلوبا » یعنی مردم جامه اسلام را به تن میکنند ولی آنچنانکه پوستین را وارونه به تن کنند.
پوستین در زمستان برای دفع سرماست، یک وقت هست پوستین را میاندازند دور، لخت و عور در مقابل سرما ظاهر میشوند یک وقت هم هست پوستین را میپوشند اما نه آنطور که باید بپوشند، یعنی قسمت پشم دار را بیرون میگذارند و قسمت پوست را میپوشند در این صورت نه تنها گرما ندارد و بدن را گرم نمیکند، بلکه به یک صورت مضحک و وحشتناک و مسخره ای هم در میآید.
میفرماید: اسلام را مردم چنین خواهند کرد، هم دارند و هم ندارند دارند ولی چون آن را وارونه کرده اند، آنچه باید رو باشد زیر است و آنچه باید در زیر قرار بگیرد، در رو قرار گرفته است نتیجه این است که اسلام هست اما اسلام بیخاصیت و بیاثر، اسلامی که دیگر نمیتواند حرارت بدهد، نمیتواند حرکت و جنبش بدهد، نمیتواند نیرو بدهد، نمیتواند بصیرت بدهد، بلکه مثل یک درخت پژمرده آفت زده ای میشود که سر پا هست اما پژمرده و افسرده، برگ هم اگر دارد برگهای پژمرده با حالت زار و نزار است.
این از کجاست؟ بستگی دارد بطرز تلقی مسلمین از اسلام که چه جور اسلام را میگیرند و چه جور تلقی میکنند، آن را از سر میگیرند، از پا میگیرند، از ته میگیرند، آن را تجزیه میکنند، قسمتی از آن را میگیرند و قسمتی را نمیگیرند، قشرش را میگیرند و لبش را نمیگیرند، یا میخواهند لبش را بگیرند و قشرش را رها کنند، بالاخره به صورتی درمیآید که: « لا یموت فیها و لا یحیی ». نه مرده است و نه زنده. نه میشود گفت هست، و نه میشود گفت نیست. این، نکته اساسی است، والا تنها ما بنشینیم از تمدن و فرهنگ اروپائی انتقاد بکنیم، از فرهنگ اسلامی هم تمجید بکنیم و بعد هم بنشینیم و خیال بکنیم که فرهنگ اسلامی و روح اسلام همان است که ما امروز داریم، پس مردم دنیا بیایند از ما پیروی کنند، کاری از پیش نمیرود خوب اگر مردم دنیا بیایند از ما پیروی کنند، مثل ما میشوند یعنی به صورت نیمه مرده ای در میآیند...
ادامه دارد...